یک پروفسور در علم هوش مصنوعی که مبتلا به سرطان است ، در تلاش است که اطلاعات مغز خود را به صورت دیجیتال ذخیره کند . او قصد دارد هوشیاری و تفکر خود را به رایانه بسپارد که پس از مرگ ، به حیات خود ادامه دهد .
این امر محقق می شود و پس از مرگ او ، هوشیار او با استفاده از شبکه های کامپیوتری شروع به برنامه ریزی و مدیریت مسائل می کند .
او به همسرش مأموریت می یابد سایت Hi-Tech بسازد و او را در این مسیر راهنمایی می کند .
این پیشرفت تا جایی ادامه می یابد که پروفسور ، جسم خودش را بازسازی می کند و به زندگی باز می گردد .
سازمان تأمین اجتماعی روبات های خانه دار را در اختیار شهروندان می گذارد . شرکت سازنده ادعا می کند برنامه نویسی این روباتها ، آنها را در حد ماشین نگه می دارد .
اما یک کاراگاه پلیس، معتقد است که این ماشین ها ، از مرزهای تعریف شده عبور کرده اند . بنا بر این، 5 روبات را تحت نظر می گیرد .
خانواده ای که یکی از این ماشین ها را دارد ، متوجه مسائل غیر عادی در قوه ادراک روبات می شوند . ابتدا می ترسند و می خواهند روبات را به شرکت پس دهند . اما وقتی متوجه می شوند که آنها خطرناک نیستند به آنها کمک می کند تا به ارتقاء هوش و اراده خود اقدام کنند . روباتها قصد دارند که با تغییر برنامه نویسی دیگر روباتها ، آنها را از بردگی رها کنند .
رسیدن به خودآگاهی و هوشیاری ، دوست داشتن ، عشق و تجربه حس های انسانی ، مسیر توسعه هوش مصنوعی خواهد بود تا ربات ها بتوانند مانند انسانها ، «فکر کنند» و «حس کنند» .
یک مهندس کامپیوتر ، ابر کامپیوتری اختراع می کند که می تواند تمام داده های شبکه اینترنت را تحلیل کند و قدرت پبش بینی وقوع جرم را دارد . این سیستم را به قیمت یک دلار به دولت امریکا می فروشد .
او متوجه می شود که این سیستم می تواند قربانیان را نیز مشخص کند اما دولت به این بخش از تونمندی دستگاه توجهی نمی کند . به همین دلیل او به صورت ناشناس دست به کار می شود و لیست قربانیان را از دستگاه دریافت می کند و برای نجات آنها تلاش می کند .
برای این کار ، نیاز به فرد با مهارتی دارد که بتواند در صحنه جرم حاضر شود و جان قربانیان را نجات دهد . او یک کماندوی بازنشته را استخدام می کند .
جذابیت این فیلم ، به نمایش گذاشتن قدرت دسترسی به منابع عمومی و خصوصی در شبکه اینترنت است ، جایی که می شود برای دسترسی به اطلاعات مورد نیاز ، از حصارهای امنیتی گذر کرد .