یک پروفسور در علم هوش مصنوعی که مبتلا به سرطان است ، در تلاش است که اطلاعات مغز خود را به صورت دیجیتال ذخیره کند . او قصد دارد هوشیاری و تفکر خود را به رایانه بسپارد که پس از مرگ ، به حیات خود ادامه دهد .
این امر محقق می شود و پس از مرگ او ، هوشیار او با استفاده از شبکه های کامپیوتری شروع به برنامه ریزی و مدیریت مسائل می کند .
او به همسرش مأموریت می یابد سایت Hi-Tech بسازد و او را در این مسیر راهنمایی می کند .
این پیشرفت تا جایی ادامه می یابد که پروفسور ، جسم خودش را بازسازی می کند و به زندگی باز می گردد .
یک شرکت کامپیوتری با ایجاد یک پارک واقعی ، داستانها و معماهایی خلق می کند تا مشتریان خود را سرگرم کند و آنها را به اعضای دائمی باشگاه خود بدل نماید.
نقش های این داستان را روبات های انسان نما بازی می کنند که هر شب ، ذهن آنها پاک می شود و برنامه و نقش جدید در انها برنامه ریزی می شود . همچنین صحنه بازی ، پاک سازی و برای صبح بازسازی می گردد.
برخی روبات ها ، به خاطرات خود دست پیدا می کنند و شک می کنند که یا چیزی در دنیای آنها اشکال دارد و یا اینکه آنها دچار اشکال شده اند و به دنیال راه حل می گردند .
یک مهندس کامپیوتر ، ابر کامپیوتری اختراع می کند که می تواند تمام داده های شبکه اینترنت را تحلیل کند و قدرت پبش بینی وقوع جرم را دارد . این سیستم را به قیمت یک دلار به دولت امریکا می فروشد .
او متوجه می شود که این سیستم می تواند قربانیان را نیز مشخص کند اما دولت به این بخش از تونمندی دستگاه توجهی نمی کند . به همین دلیل او به صورت ناشناس دست به کار می شود و لیست قربانیان را از دستگاه دریافت می کند و برای نجات آنها تلاش می کند .
برای این کار ، نیاز به فرد با مهارتی دارد که بتواند در صحنه جرم حاضر شود و جان قربانیان را نجات دهد . او یک کماندوی بازنشته را استخدام می کند .
جذابیت این فیلم ، به نمایش گذاشتن قدرت دسترسی به منابع عمومی و خصوصی در شبکه اینترنت است ، جایی که می شود برای دسترسی به اطلاعات مورد نیاز ، از حصارهای امنیتی گذر کرد .